متن اهنگ


    سرم را روی زانویت گذاشتم
    دیگه گریه به من مهلت نمیداد
    تو میخواستی که بگریزی هراسان
    ولی اشکم به تو فرصت نمیداد
    چرا آمدی چرا آمدی آمدی باز بخندی به روز و روزگارم
    برای خنده ی تو دیگه اشکی ندارم
    من از پشت بلور اشک دیدم
    نمیخندی به روز و روزگارم
    غرورم را به دست اشک دادم


متن آهنگ قدیمی آمدی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خانه‌ام ابری‌ست سفارش طرح توجیهی لینا چت|ناظر چت|لینا چت خبر شروینه وکلاشی فروشگاه فرش | ایران کارپت نِمواِستان نورف بلاگ دبیرستان شهدای صنف گردبافان فروشگاه معرفی اجناس ارزان